۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

هفت سين از جنس اوين

هر وقت مي خوايم بريم ملاقات، كوه هاي دركه پيداست. هوا عاليه و اين چند وقته هم كه درختا شكوفه كردن و همه جا سبز شده. اما برعكس هوا، آدمايي رو تو راه جاده باريك منتهي به دركه مي بينيم كه چهره هايي درهم و خسته دارن و همگي تو زمستون غمناك خودشون فرو رفتن.
هيچ خبري از شادي بهاري تو چهره هاشون نيست و انتهاي غم و دلتنگي رو مي شه از نگاه هاي غمگين و نگرانشون ديد.
سال جديد و اسارت، سال جديد و تنهايي، سال جديد و دلتنگي، سال جديد و ..... سال جديد ما اويني ها با بقيه فرق داره. ما از همه سفره هفت سين، فقط اسارت ماهي رو مي بينيم. چون حس اسارتو خوب درك مي كنيم.
9 شب، دردل تاريكي و ظلمات آسمان، جلوي اوين مي نشينيم و سفره هفت سين پهن مي كنيم. در سكوت پر فريادمون، به نور شمعهاي روشن خيره مي مونيم و به خاطر مياريم سال پيش كجا بوديم و در كنار عزيزامون چطور مي خنديديم؛ و حالا نزديك شون هستيم و در عين حال دور دور، پشت ديوار هاي بلند سنگي و سيماني، ميله هاي بلند تنهايي و اسارت .....
پشت همين درها مي شينيم تا بگيم كه تنها نيستند. مي دونند كه ما اونجائيم. اين حق دريغ شده از بچه هاي كوچيك ماست كه به جاي آغوش پدران بايد بر سنگ فرش هاي سيماني جلوي درب اوين بدوند و به جاي شادي و شور سال جديد، سر بر شانه هاي مادراشون، گريه مظلوميت و دوري از پدر بريزند.
چه اهميتي داره؟ تنها جوابي كه اين روزها از بزرگ و كوچك مي شنوي اينه.اونايي كه جسارت دارند!!! بلند مي گن: تا درس عبرتي باشد كه از خط ؟؟؟ خارج نشيد. و آنها كه نگاهي به بچه هاي كوچك ميندازن با آهي كشدار مي گن: آآآآخخخخخي، نازي.
نه درس عبرت اين يكي و نه دلسوزي اون يكي....... ما ايستاديم. محكم و استوار و صبور تا سختي ها تموم بشه ؛ من كه شخصا به دلسوزي هيچ كس نيازي ندارم.
كسي نيازمند دلسوزيه، كه از ياد خدا غافله و روز قيامت و جزاي ظلم را فراموش مي كنه. نه امثال چون مائي كه لحظاتمون فقط و فقط با ياد خدا و مناجات با او مي گذره و در دانشگاه اين روزها و روزهاي سال جديد مشغول ساخته شدن و امتحان پس دادن نزد خداوند متعال هستيم.
هر ابتلايي امتحانيه از نزد پروردگار و ما اميد به سربلند بيرون اومدن از اين آزمون بزرگ رو داريم. نه فقط براي خودمون، براي هر كسي كه خودشو مسلمان مي دونه، چون اونم برادر و خواهر ديني ماست. حالا چه دوست ما باشه و چه دشمن؛ كه البته در اصل دين اسلام دشمني وجود ندارد وقتي هم كيش و هم آئين باشيم...... اما خوب چه مي شه كرد كه همه اين حرف رو قبول ندارند و به دشمن داشتن و دشمن پنداشتن ديگران عادت كردند.
سفره هفت سين امسالم رنگين نيست. اما هيچ عيدي رو به اندازه عيد امسال غني و پربار نديم و اينقدر به پروردگارم نزديك نبودم.
سال، جديد مي شوه و با نبود يارم، غم دوري يار واقعي دين بيش از پيش آشفته ام مي كنه و تازه مي فهمم كه انتظار واقعي اونه كه الان دارم و بايد اينطوري باشه كه ثانيه به ثانيه در غم درويش بسوزي و اين انتظاره، كه سازنده و نتيجه بخشه و ظهور رو نزديك مي كنه.
هر لحظه به خودم مي گم بايد محكم باشم. بايد صبور باشم. اما حقيقت اينه كه عشق يار دربندم در اين لحظات پاياني سال سوزناك تر مي شه و اين 6 ماهي كه ازش دور بودم اندازه قرني به نظرم مياد. سال برام از 4 مهر ايستاده انگار.... مي دونم همه ما از لحظه دوري عزيزامون زمان برامون ايستاده و زندگي نكرديم مگر در غم و غصه.
شاد باشيد پيش عزيزاتون...... شادي در لحظه شايد لذت بخش باشه اما اگر ظلمي كرديد مراقب لبخند هاتون باشيد و بترسيد كه گريه هاتون نزديكه و آتش حق الناسي كه پروردگار در آيات بيشمار قرآن گفته بسيار نزديك تر از اونيه كه تصور مي كنيد. اين حرف شامل همه ما مي شه و بايد مراقب باشيم و دعا كنيم پشت خنده هاي ما گريه يتيمي يا درد كشيده اي نباشه كه اون وقت نگاه غضب آلود خداوند به ما خواهد افتاد.
سال و ماه و روز و ساعت و دقيقه و ثانيه و كمتر از ثانيه...... اگر در عبادت و بندگي و محبت به بندگان خدا بودي همه وقت عيد مي شه. سالتون به اين معنا مبارك باشه. مباركي كه پس از اتمام زندگي اين دنياتون و شروع زندگي ابدي، باز هم مبارك بمونه
براي آزادي غزيزاي ما هم دعا كنيد......
دعاي همه ما سر سفره هاي هفت سين آزادي، ظهور مرد آزادگي، حضرت ولي عصر(عج). آمين،

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر